سعادت

رمز سعادت و خوشبختی

سعادت

رمز سعادت و خوشبختی

رابطه ایمان با سعادت و خوشبختی

آرزوی انسان نیل به سعادت و خوشبختی است و ایمان راه رسیدن به این سعادت است. ایمان به انسان نشاط، اطمینان قلبی، معنا، امید، شجاعت و هدف می دهد.قرآن کریم ایمان را بسیار گرامی می دارد و عامل رستگاری و از ویژگی های پرهیزگاران و هدایت یافتگان می شمارد و تاکید دارد که ایمان می تواند آدمی را از تاریکی ها به نور برساند. بسیاری از روان شناسان نیز نقش ایمان دینی را در بهداشت روانی و درمان ناراحتی های روحی و روانی بسیار موثرو کارآمد می دانند.

 
ایمان امری است معنوی و حالتی روحی که جایگاه آن قلب آدمی است. شناخت واقعی امور معنوی و روحی نظیر غم و شادی و امید از طریق علم حضوری میسر است. انسان خود باید آن را احساس کند و با تعریف لفظی نمی توان حقیقت آنها را آشکار ساخت. تنها از گذر شناخت لوازم می توانیم تا اندازه ای به ماهیت آنها پی ببریم. با این حال، متفکران و اندیشمندان کوشیده اند ایمان را تا حدی توضیح دهند تا حقیقت آن به قدری که ممکن است روشن شود.
 
ایمان مصدر باب افعال و از ریشه آمن به معنای"امنیت یافتن" است که به معنای جایگیر شدن اعتقاد در قلب، یا تصدیق چیزی با اطمینان و نیز وثوق به چیزی یا کسی است که در هر دو معنا، مفهوم ایمنی در کار است. شخص با ایمان، چنان دلگرمی و اطمینان دارد که هرگز در اعتقاد خویش شک و تردید نمی کند و به تعبیری از شک و تردید ایمن است. از حضرت رضا (ع) در باب تعریف ایمان نقل شده که می فرمایند: ایمان تصدیق قلبی و اقرار زبانی و عمل به ارکان و اعضا است.
 
از معنای لغوی بر می آید که اعتقاد و تصدیق قلبی به چیز یا کسی ایمان نام دارد و شخص دارنده ایمان را "مومن" می خوانند. هر گاه واژه ایمان در کاربرد اصطلاحی به کار گرفته شود، معنای خاصی از آن مورد نظر است و آن اعتقاد و تصدیق قلبی به خدا، روز قیامت، کتب آسمانی، ملائکه و پیامبران و به تعبیری امور غیب است و کسی را که به همه این امور تصدیق و اعتقاد قلبی دارد و در عمل نیز به آنها پایبند است"مومن" می گویند.
 
از دیدگاه قرآن، ایمان مبتنی بر معرفت و علم است، ولی چنین نیست که اگر معرفت و علم باشند، ایمان نیز ضرورتا وجود پیدا کند،چه بسا کسانی که علم و معرفت دارند، ولی ایمان ندارند. از این رو ایمان به معنای علم نیست، ولی مبتنی بر آن است زیرا ایمان به آنچه نمی شناسیم، معنا ندارد.
 
قرآن از نمونه هایی یاد می کند که در آنجا علم هست، ولی ایمان نیست. هنگامی که قوم بنی اسرائیل معجزات روشن حضرت موسی(ع) را دیدند، به انکار برخاستند و گفتند این سحری آشکار است. قرآن سپس در آیه ۱۴ سوره نمل می فرماید؛ و با آنکه دلهایشان بدان یقین داشت، از روی ظلم و تکبرآن را انکار کردند.
 
این آیه به خوبی نشان می دهد که قوم بنی اسرائیل در همان حال که به معجزات حضرت موسی(ع) معرفت و یقین داشتند و می دانستند که این معجزات روشن از جانب خدا است و حضرت موسی(ع) نیز پیامبرآن خدا است ،ولی به دلیل روحیه برتری جویی و ستم کاری، آنها را انکار می کردند.
 
در مثالی دیگر، شیطان با اینکه از عظمت خدا، آگاه بود و هزاران سال بندگی خدا را می کرد، سرانجام ایمان خود را از دست داد و راه کفر و عناد پیشه کرد و به اغواگری مردم پرداخت.
 
همچنین قرآن ایمان را مبتنی بر معرفت می داند و ایمان بدون معرفت، اجر و ارجی ندارد. در اسلام ایمان مبتنی بر شناخت و معرفت است. از دیگاه اسلام، ایمان دینی،مبتنی بر عقل است و در حوزه فلسفه دین، هنگامی که بحث ایمان و عقل مطرح می شود منظور از آن بحث، نسبت دین و عقل است. اسلام معتقد است که عقل و دین دو موهبت الهی است که خداوند به بشر ارزانی داشته است. آدمی با عقل و دین می تواند به سعادت جاودانه برسد. عقل دین را و دین عقل را تایید می کند.
 
از آیات و روایات به خوبی بر می آید که اسلام اهمیت فراوانی به عقلانیت داده است. گزینش دین و پیروی از آن نیز به وسیله عقل صورت می گیرد. با عقل و استدلال عقلانی است که آدمی پیروی از دین را سعادت بخش می داند. هیچ فرقه اسلامی عقلانیت را به کلی انکار نکرده است. اختلاف فقط در قلمرو و حیطه کارکرد عقل است. متدینان از هر مسلک و مرامی به درجات گوناگون از عقل بهره می برند، ولی برخی از آنها بیشتر و برخی کمتر.
 
 
منبع : فرهنگ نیوز

برچسب ها: مذهبی



نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.